بالاخره بعد از طی فرآیندی طولانی، محمدعلی نجفی با اجماع اعضای منتخب شورای شهر تهران بهعنوان شهردار تهران انتخاب شد. او سکان شهرداری شهری را به عهده خواهد گرفت که از دردهای مزمن ساختاری رنج میبرد. ترافیک شدید و ناکارآمدی نظام حملونقل شهری، آلودگی شدید هوا، نابودی تدریجی باغات و فضای سبز طبیعی شهر، گسترش وجه آشکار فقر شهری در قالب کودکانکاروکارتنخوابی، نزولیشدن کیفیت زندگی در بافتهای فرسوده و تاریخی شهر تهران، وضعیت نامطلوب مدیریت پسماند بهخصوص در بخش تولید و تفکیک، بالا رفتن ریسک ناشی از خطرات طبیعی (زلزله) و انسانساخت (آتشسوزی و ...) در زندگی شهری، برهم خوردن تعادل اجتماعی و فرهنگی در شهر تهران بین شمال و جنوب و مسائل بدمسکنی و عرضه مسکن فراتر از توان خانوار، بخشی از این چالشها است. او با ساختار سازمانی باید با این مسائل جدی مواجه شود که آن سازمان، گرفتار خود است. قدرت مانور شهرداری برای مواجهه موثر با این مسائل کلان بهواسطه حجم عظیم بدهیهای انباشته و بعضا نکولشده و پروژههای نیمهتمام همچنین سهم قابلتوجه هزینههای نگهداشت و جاری شهرداری و کاهش درآمدهای ناشی از ساختوساز (هم به دلیل رکود حاکم بر فعالیتهای ساختمانی و هم اشباع بازار ساختوسازهای تجاری و مسکونی در مناطق برخوردار تهران و کاهش درآمدهای ناشی از مالیات بر ارزش افزوده در شهر تهران در سالجاری بهواسطه اصلاحیه قانون در قالب مصوبه مجلس) کاسته شده است.
واقعیت این است که انتظار معجزهگونه از او و تیم منتخب جدید شورای شهر در ذهنیت ما شکل گرفته است. خیلی از ما باور داریم که سامانیافتن این شهر رخداد ناگهانی است، نه یک پروسه زمانمند و هزینهبردار و نیازمند مراقبت، برنامهریزی، عقلانیت،صبر، خردگرایی و همکاری و تعامل دوسویه. انتظار داریم بعد از شرکت در انتخابات و تسویهحساب با رویه و تفکری که نمیپسندیدیم، باید کناری بنشینیم و نظارهگر گلادیاتورهایی باشیم که خود به میدان فرستادهایم و فقط نظارهگر باشیم که تا آخرین توان بجنگند. نجفی، نماینده مدیران خردگرای این سرزمین است، باید پاسدارش باشیم.
انتظار یکشبه و ناگهانی برای حل مشکلات فوقالذکر، انتظار معقولی نیست. مضافا اینکه تنها این نجفی نیست که قرار است کیفیت زندگی ما را بهبود دهد. واقعیت این است که ما نمیتوانیم و نباید کناری بایستیم و خواهان پیشبرد این فرآیند یکتنه به دست شهردار منتخب باشیم، ما خودمان بخشی از متن ارتقای کیفیت زندگی در شهریم، نمیتوانیم بیرون گود بنشینیم و درهای خوشبختی به روی ما گشوده شود، مگر اینکه خودمان را در فرآیند ارتقا و بهبود زندگی در شهر تهران تعریف کنیم. واقعیت موجود شهر تهران را بشناسیم و قبول کنیم که خود ما بهعنوان شهروند تهرانی بخشی از راهحل توسعه در شهر تهرانیم. شهروند منفعل هیچگاه سرمایه اجتماعی برای توسعه محسوب نمیشود.
اما سخنی با شورا و شهردار منتخب؛ واقعیت این است که گفتمان مشخص و متمایز در سطح شهری برخلاف سطح ملی درخصوص نحوه مواجهه با مسائل و مشکلات شهری وجود ندارد. در خلأ این گفتمان ارائه طرح و برنامه هدفمند و اولویتبندیشده ممکن نیست. کنایه شهردار کنونی تهران مبنیبر اینکه برنامههای ارائهشده کاندیداهای شهرداری مطلب جدیدی نداشت، بیانگر این واقعیت است. برای ایجاد تمایز رویکردهای زیر باید سرلوحه اقدامات شهرداری قرار گیرد:
1- قرار دادن شهرداری در جایگاه حافظ منفعت و مصالح عمومی به جای حافظ منفعت خود و بخش خصوصی. حکومتها اعم از ملی و محلی در کنار جامعه مدنی وظیفه حفاظت از منفعت عمومی در برابر بیشینه کردن منفعت خصوصی را برعهده دارند. آنان مراقبند تا ارزش مبادلهای فضا بر ارزشهای زندگی شهری غلبه نکند. در تهران فروش تراکم و تغییر کاربری فضاهای عمومی به کاربریهای انتفاعی یکی از مصادیق اصلی ارزش مبادلهای دادن به فضاهای حیاتی شهر است که در آن منفعت عمومی «کیفیت زندگی شهروندان» قربانی بیشینه کردن منفعت خصوصی و شهرداری میشود. مدیریت کنونی شهرداری وقتی با انتقادات در این زمینه مواجه میشد خود را پشت ضوابط و مقررات و رویههایی مخفی میکرد که خود مبدع و پدیدآورنده آن بود.
2- پرهیز از ورود به حوزه عمل بخش خصوصی بهعنوان رقیب و تمرکز صرف بر عرضه کالای عمومی با مشارکت بخش خصوصی. مرور ردیفهای سرمایهای بودجه شهرداری و پروژههای نیمهکاره شهرداری مشحون است از ورود شهرداری به عرضه کالای خصوصی. آخرین نمونه آن وعده ایجاد شهرخودرو از سوی مدیرعامل بانک شهر با همکاری شهرداری است.
3- تمرکز بر وظایف شهرداری و پرهیز از ورود به وظایف و مسوولیتهای سایر سازمانها و بخشهای دولتی، غیردولتی و مردمی.
4- تبدیل شهرداری و شورا به سازمان شیشهای شفاف و دارای انضباط مالی و مبارزه با هر نوع مظاهر رانتخواهی و رانتدهی و فساد در مجموعه شهرداری و سازمانهای تابعه.
5- تمرکز بر ارتقای شاخصهای کیفیت زندگی در شهر به جای ارائه آمار عملکرد پروژههای عمرانی.
6- احترام به محیط زیست و لحاظ آن در کلیه سیاستهای شهری.
7- قرار دادن سیاستهای درآمدی در مسیر و تسهیلکننده سیاستهای توسعه شهری به جای مانع در برابر آن.
8- اولویت زنان، کودکان و سالمندان و کمتوانان جسمی در سیاستگذاری، برنامهریزی و اقدامات شهرداری.