ناآرامیهای سریالی در پاریس که به بهانههای مختلف و این بار بهخاطر اصلاح قانون کار شکل گرفته است، از نگاه جامعهشناسان، ریشه در «سرخوردگی اهالی حومهنشین پایتخت» دارد. نسل دوم ساکنان شهرکهای فقیرنشین اطراف پاریس، بهخاطر سیاست دولتهای پیشین بابت ساخت مسکن مخصوص کمدرآمدها در بیرون شهرهای اصلی -که منجر به جدانشینی فقرا شد- اخیرا به صورت هماهنگ معترض دولت مرکزی شدهاند. در فاصله پس از جنگ جهانی دوم تا 1970، حدود 700 شهرک فقیرنشین در اطراف پاریس احداث شد که حالا عمده جمعیت آنها، مهاجران هستند.
دولت فرانسه تاوان سیاستهای غلط «تامین مسکن» دست کم نیم قرن گذشته را امروز به شکل تحمل اعتراضهای اجتماعی و شورشهای خیابانی در پاریس میپردازد. جنبشهای مردمی ضد دولتی در فرانسه که اخیرا به بهانه «اصلاحات جدید قانون کار»، بار دیگر صحنه ناآرامیهای خیابانی در پاریس را رقم زده است، اگر چه هر بار یک چالش اقتصادی را دستمایه خود قرار میدهد اما ریشهیابیهای انجام شده درباره این بحران، ردپای «مسکن» را در شکلگیری اعتراضها نشان میدهد.
یافتههای تحقیقاتی رسانههای معتبر بینالمللی از جمله «اکونومیست» درباره سرمنشأ ناآرامیهای مردمی چند ساله در پاریس حاکی است: نسل دوم ساکنان «مناطق فقیرنشین» که عمدتا در «حومه» پاریس و سایر شهرهای بزرگ فرانسه سکونت دارند به دلیل «سرخوردگی» ناشی از زندگی در شهرکهایی که 45 تا 50 سال پیش با «اراده مستقیم» دولت صرفا برای تامین مسکن کمدرآمدها ساخته شد، در حال حاضر به دنبال «حقوق اجتماعی» از دست رفته خود است و چون مسوولان دولتی را مقصر این «جدانشینی» میداند با کوچکترین اشکال یا کاستی در سیاستهای جدید، دست به اعتراضهای خیابانی میزند.
سن پایین معترضان در ناآرامیهای پاریس خود موید این موضوع است. پیشتر و در سال 2005 سهم بالای ساکنان شهرکهای حومه پاریس در جنبشهای مردمی پایتخت فرانسه، نشان داد بین فقرسکونتی حومهنشینان با اعتراضها در پایتخت رابطه مستقیم وجود دارد. در حومه پاریس و برخی شهرهای بزرگ فرانسه در فاصله بعد از جنگ جهانی دوم تا حدود سالهای 1970 تا 1975، بیش از 700 شهرک مسکونی برای اسکان 3 میلیون خانوار از جامعه فقرای نیازمند مسکن ساخته شد. سریسازی واحدهای مسکونی با کمترین کیفیت از یکسو و رها شدن محلهها از خدمات و امکانات دولتی از سوی دیگر، باعث شد خانوارهای طبقات متوسط و بالای درآمدی از رفتن به این شهرکها خودداری کنند و حتی برخی از کمدرآمدها نیز بعد از مدتی روانه شهرهای بزرگ شوند. این مناطق به تدریج به محل پذیرش مهاجران تبدیل شد. هر چند از سال 2005 به بعد، رویه اولیه طرح ساخت مسکن اجتماعی در حومه محدود شد و با اجرای سیاست اختلاط اجتماعی به جای جدانشینی کمدرآمدها، شهرکهای جدید بهصورت چندمنظوره و برای پذیرش همه طبقات جامعه، احداث شدند، اما تبعات سیاست غلط گذشته هنوز دامن دولت فرانسه را گرفته است.
بحران حاشیهنشینی در فرانسه
در طول تاریخ، دولتهای بسیاری برای کمک به فقرا و حل مشکلات مسکن اقشار کم درآمد به ساخت شهرکهایی در حاشیه شهرها اقدام کردهاند. برخی از این شهرکها با اقبال مواجه شدند و به موفقیت رسیدند و بعضی دیگر با گذشت زمان به جای آنکه گرهی از مشکلات بگشایند، خود به معضلی برای دولتها تبدیل شدند. یکی از این نمونهها در فرانسه قابل بررسی است. ویرانیهای ناشی از جنگ جهانی دوم به همراه افزایش جمعیت فرانسه، این کشور را با مشکل جدی کمبود مسکن رو به رو کرده بود تا جایی که دولت فرانسه به منظور حل این مشکل برنامه ساخت شهرک در حومه پاریس را در دستور کار خود قرار داد. در ابتدا طبقه متوسط در آپارتمانهای بلوکهای این شهرکها اسکان داده شدند. این افراد که مکانی ارزان برای زندگی یافته بودند از اقامت در این شهرکها راضی بودند، اما با بهبود شرایط بخش مسکن و به دلیل کیفیت پایین این ساختمانها اکثر شهروندان طبقه متوسط به خانههای باکیفیتتر نقل مکان و این شهرکها را به مهاجران واگذار کردند.
گزارشهای منتشر شده در نشریات اکونومیست، گاردین، فایننشال تایمز و ورلد تایم و همچنین تحقیقات پژوهشگران اجتماعی در فرانسه درباره تبعات ساخت 717 شهرک در حومه پاریس نشان میدهد: این شهرکها دچار مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی هستند. نبود آموزش مناسب، در دسترس نبودن منابع مطالعاتی، ناکافی بودن امکانات تفریحی و تبعیضهای اجتماعی، مهمترین خصوصیات شهرکهای حومه پاریس هستند.
سوران در شمال شرق پاریس یکی از این شهرکها است. این شهرک یکی از فقیرترین مناطق پاریس است. نرخ بیکاری در آن 18 درصد و نرخ بیکاری جوانان بیش از 40 درصد است. 36درصد از مردم این شهرک زیر خط فقر زندگی میکنند. این شهرک در 32 کیلومتری پاریس واقع شده است. از میان 40 ساکن این شهرک، 15 نفر هرگز سوران را ترک نکردهاند و 35 نفر هیچگاه از یک موزه بازدید نداشتهاند. مدارس این شهرک بسیار بیکیفیت هستند و اغلب معلمان بیتجربه در آنها تدریس میکنند. دانش آموزان این مدارس باور ندارند که تحصیلات میتواند چیزی را در زندگی آنها عوض کند. آنها بیشتر برای دیدار با همدیگر و فرار از خانه و محله است که به مدرسه پناه میبرند. مهمترین مشکل این شهرک و دیگر شهرکهای حومه پاریس انزوای فیزیکی و اجتماعی آنها است. بسیاری از نوجوانان در این شهرکها بدون ارتباط با دنیای کسب و کار بزرگ میشوند.
در شهرک گرانده بورنه که در اوایل دهه 1970 ساخته شده است، نیمی از 13 هزار شهروند آن زیر خط فقر زندگی میکنند و از دو کودکی که به مدرسه میرود، یک نفر بدون فراگرفتن مهارتهای لازم مدرسه را ترک میکند. در گوشه و کنار این شهرک قاچاقچیان مواد مخدر به چشم میخورند. این شهرک فاقد خدماترسانی است، بهطوری که در پی حملات متعدد به دفتر پست، این دفتر سال گذشته تعطیل شد. در شهرک گرینی، واقع در اسون در جنوب پاریس، 27 هزار نفر زندگی میکنند. در این شهرک از هر پنج کودک، سه نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و نرخ بیکاری این شهرک 22 درصد است که دو برابر میانگین ملی به شمار میرود. بیکاری جوانان در این شهرک نیز بیش از 40 درصد است. امل امیری، یکی از ساکنان این شهرک، میگوید:«به خاطر کودکانم میخواهم از اینجا بروم. سوسکها در همه جا هستند و آپارتمان ما را اشغال کردهاند. هر ماه 50 یورو برای خرید حشرهکش پرداخت میکنم اما آنها دوباره برمیگردند. اما مساله بدتر فضای کلی اینجاست که نمیخواهم بچه 6 سالهام در آن بزرگ شود.»
کلود بوهلو، پناهنده سیاسی از جمهوری دموکراتیک کنگو، میگوید:«در اینجا هیچکس برای خود آیندهای نمیبیند و این چیزی است که باید تغییر کند.»
در برخی از شهرکهای حومه پاریس آسانسورهای برجهای استیجاری طولانیتر از آنکه ساکنان بتوانند به خاطر آورند، خراب بودهاند. چنین مسائلی در این شهرکها که عمدتا در دهههای 1960 و 1970 ساخته شدهاند عادی است. مالکان این ساختمانها، مستاجران و حتی مسوولان شهرک بودجهای برای تعمیر این آسانسورها ندارد، اما روش ارزانتری برای حل مشکل یافتهاند. آنها جوانان را بهطور نیمه وقت استخدام میکنند تا در موارد اضطراری اثاثیه، چمدانها و دیگر وسایل ساکنان را از پلهها بالا ببرند.
مهاجرانی که اغلب از کشورهای آفریقای شمالی به فرانسه مهاجرت کرده بودند، در شهرکهای حومه پاریس و برخی شهرهای بزرگ دیگر ساکن شدند، آنها که عمدتا نسبت به حقوق خود ناآگاه بودند، از زندگی در این شهرکها راضی بودند چون جایی برای زندگی یافته بودند. اما در حال حاضر نسل دوم آنها که جوانان پرهیاهویی هستند، وارد جامعه شدهاند و حقوق خود را مطالبه میکنند. آنها که خود را فرانسوی میدانند، نمیپذیرند شهروند درجه دو محسوب شوند و حقوق اولیه شهروندی را نداشته باشند.
در سال 2005 در شهرک کلیشی سو بوآ واقعه تلخی روی داد. در 27 اکتبر آن سال دو نوجوان که از دست پلیس فرار میکردند در اثر برقگرفتگی در یک ایستگاه برق محلی کشته شدند. این واقعه خشم جوانان حومهنشین پاریس را درپی داشت و موجی از درگیریهای شبانه با پلیس، به آتش کشیده شدن خودروها و سه هفته شورش را به راه انداخت. در این شورش حدود 10 هزار خودرو به آتش کشیده شد، صدها ساختمان دولتی آسیب دید و حدود 3 هزار نفر بازداشت شدند. همچنین در بسیاری از شهرکهای حومه پاریس وضعیت فوقالعاده اعلام شد. این خشم و خشونت، نشانههای سرخوردگی شدید در میان محبوسان حومههای شهرهای بزرگ بود که نه تحصیلات خود را به پایان میبرند، نه کاری پیدا میکنند و نه جایی در جامعه مییابند.
پس از واقعه سال 2005 دولت فرانسه بودجهای بالغ بر 57 میلیارد دلار برای بهبود شرایط شهرکهای حومه پاریس اختصاص داد. با وجود این اکنون با گذشت حدود 10 سال از شورش سال 2005 وضعیت شهرکهایی مانند کلیشی سو بوآ حتی بدتر هم شده است.
نمونههای موفق ساخت مسکن اجتماعی
شهرکهای حومه پاریس که عمدتا در دهههای 1960 و 1970 ساخته شدهاند، تجربه ناموفقی برای فرانسه بودند. اما این کشور با درس گرفتن از این تجربه تلاش کرده است پروژههای جدیدی را برای ساخت مسکن اجتماعی آغاز کند تا تمایل اقشار مختلف جامعه به زندگی در این شهرکها را افزایش دهد تا جایی که برخی از ثروتمندان نیز تمایل به زندگی و استفاده از امکانات این شهرکها را داشته باشند. در اینجا به چند نمونه از این تجربههای موفق اشاره میکنیم:
لس نیدز در کوربوآ: این پروژه در منطقه جدیدی در طرح گسترش شهری ساخته شده که هدفش ارائه رویکردهای نو در طراحی خانههای اجتماعی در شهرهای اشغال شده و پر تراکم است. این پروژه شامل دو مجتمع ساختمانی با ویژگیهای منحصربهفردی است مانند: آپارتمانهایی با طرحهای متنوع، فضاهای داخلی بزرگ و فضاهای بیرونی متفاوت. در سال 2010 این پروژه توسط شورای شهر با همکاری سازمان مسکنهای اجتماعی راهاندازی شد که آخرین پروژه در این منطقه جدید محسوب میشد. این مجتمع دارای 28 واحد 4 خوابه است.
پروژه مسکن هاراولد: شرکت محلی معماری که ساخت این پروژه در پاریس به آن واگذار شده بود ناگهان با قوانین سختگیرانهای در مورد طراحی ساختمان و نگهداری درختان در آن ناحیه مواجه شد. این شرکت برای حل این مشکل، پروژه را در سه ساختمان مجزا و هوشمند 100 واحدی تعریف کرد که با پیادهروهایی طراحی شده به هم وصل میشوند. طبقه همکف این مجتمع مرکز خرید است و طبقه اول سازگار با معلولان طراحی شده و هر سه ساختمان پشتبام سبز دارند. آبگرمکن خورشیدی روی سقف هر سه ساختمان تعبیه شده که بیش از نصف آبگرم مصرفی ساختمان را تامین میکند.
لاسترولاربره در پاریس: طراحان این پروژه بعد از بازدید از محل ساخت آن تصمیم گرفتند درخت افرا قدیمی را که در آنجا بود حفظ و این درخت پرشاخ و برگ را با طراحی 12 واحد ادغام کنند. آنها همچنین باغچههایی اختصاصی و سیستم جمعآوری آب باران برای تمام خانهها طراحی کردند. این پروژه در سال 2007 به بهرهبرداری رسید.
خانههای اجتماعی انگر: شرکت معماری فرانسویی که طراح این خانهها بود، در نظر داشت دیدگاه منفی و رایج نسبت به بلوکهای بتنی را از بین ببرد، بنابراین طرحی پویا و متحد از بلوکهای بتنی ارائه داد که در عین هماهنگی از هم جدا هستند و ساختارهای متفاوتی برای هر واحد تعریف شده و هر خانه پشتبام مجزا دارد. این روند باعث ایجاد فضایی مثبت، راحت و خصوصی برای ساکنان شده است. این پروژه در سال 2010 تکمیل شد.