دولتهای محلی 5 شهر نهچندان بزرگ جهان که کاملا با مشکلات شاخص «ابرشهر»های امروزی دست به گریبان هستند، موفق شدند به کمک 4 نوع ابتکار شهری، شاخصهای سکونتپذیری شهرهای تحت مدیریت خود را برای ساکنان فعلی و جمعیت رو به افزایش، بهبود ببخشند. 1000 محقق شهرساز و برنامهریز شهری در تحقیقی که به سفارش والاستریت ژورنال با هدف «طراحی نسخه مناسبسازی شهرهای جهان برای رشد جمعیت شهرنشین» انجام دادهاند، به نسخهای رسیدهاند که ماحصل تجربه موفق «پایتخت سنگاپور، هیوستون در تگزاس، مدئین بهعنوان دومین شهر بزرگ کلمبیا، دیترویت و همچنین ونکوور» را به شهرداران ابرشهرهای جهان ارائه میدهد. این 5 شهر اگر چه به لحاظ وسعت جغرافیایی و میزان جمعیت ساکن، به مراتب کوچکتر از یک ابرشهر هستند اما به لحاظ ابعاد دو عارضه مشترک در شهرهای بزرگ که شامل «کمبود مسکن» و «شدت ترافیک در خیابانها» میشود، با هم برابری میکنند.
محققان با تاکید بر اینکه جمعیت شهرنشین در جهان از حدود 55 درصد فعلی به نزدیک 70 درصد طی 34 سال آینده خواهد رسید، در گزارش پژوهشی خود توصیه کردهاند: ابرشهرها برای آنکه در سالهای آینده متناسب با افزایش جمعیت، برای ساکنان، قابل تحمل شوند باید در دو حوزه مدیریت بازار مسکن و حمل و نقل، از ابتکارات آزمودهشده در 5 شهر مورد تحقیق، استفاده کنند. در این پژوهش، راه فرار از عارضه ترافیکی ابرشهرها، «اخذ عوارض سوخت از همه خودروها و همچنین دریافت عوارض تردد در مناطق متراکم و مرکزی شهر» با هدف مدیریت جریان سفرهای درونشهری و افزایش هزینه استفاده از خودروهای شخصی، عنوان شده است. علاوه بر این، هدایت ساختوسازهای جدید مسکونی به اطراف ایستگاههای مترو یا نزدیک به شبکه حمل و نقل عمومی نیز دومین نسخه مکمل برای حل معضل ترافیک در ابرشهرها است.
همچنین توسعه پیادهروها در بافت میانی شهرها نیز تجربه دیگری است که باعث خواهد شد سفر با خودروی شخصی تا 20 درصد کاهش یابد. پژوهشگران شهرساز برای حل عارضه «مسکن» و مناسبسازی ابرشهرها برای جمعیت رو به افزایش نیز -با الگوبرداری از تجربه 5 شهر- پیشنهاد کردهاند: شهرداریها با اجرای طرح «شهرسازی بیسود»، مرزبندیهای منطقهای در شهر از بابت اعمال ضوابط دست و پاگیر برای سرمایهگذاریهای شهری را حذف کنند و اجازه دهند ساختوساز با کمترین هزینه در بافت قدیمی شهر رونق بگیرد. در این مسیر همچنین حمایت از اجرای پروژههای تفریحی و گردشگری نیز در مرکز شهرها به تحریک سرمایهگذاری بیشتر منجر خواهد شد.
سنگاپور، مدیریت منابع بسیار محدود
شهر سنگاپور –پایتخت کشور سنگاپور- نمونه یک شهر موفق قرن 21 است که با محدودیتهای سختگیرانهای که برای رفتارهای شخصی وضع کرده، دولتی تقریبا بدون فساد با بیشترین موقعیتهای کسبوکار در دنیا و موقعیتهای تحصیلی مناسب ایجاد کردهاست. این کشور با توجه به منابع محدودی که دارد 90 درصد منابع غذایی خود و 30 درصد نیروی کارش را از کشور همسایهاش مالزی وارد میکند. شلوغی و تراکم ترافیک در سنگاپور تقریبا با نیویورکسیتی برابری میکند. به گفته یکی از اقتصاددانان دانشگاه هاروارد سنگاپور شهری نوآور با محدودیتهای بسیاری از لحاظ مساحت است و جای هیچ اتلاف وقت و منبعی را ندارد. «تراکم هزینهای» یکی از راهحلهای این کشور در جهت بهبود وضعیت ترافیکی است. تعیین عوارض شهری بالا برای ماشینهایی که در ساعات شلوغی در مرکز شهر رفت وآمد دارند و نصب دستگاههای ماهوارهای روی تمامی ماشینهای جدید برای تعیین میزان رفتو آمد در شهر و پرداخت عوارض متناسب با میزان رفتوآمدشان در ساعتهای شلوغ از اقدامات مهم برای اندازهگیری تراکم هزینهای است. همچنین ایجاد محدودیت در عرضه خودروهای جدید به شهر از دیگر راهکارهای این کشور است.
هیوستون، تگزاس؛ پررونق اما مقرون به صرفه
بسیاری از شهرهای بزرگ و اصلی در کشورهای پیشرفته مانند لندن و سانفرانسیسکو در سیستم اجرایی خود دچار مشکل شدهاند و شهرهای مقرون به صرفهای برای زندگی نیستند. تفاوت اصلی شهر هیوستون با بقیه شهرهای رشدیافته آمریکا در تامین مسکن برای قشرهای متوسط جامعه است. بین سالهای 2010 تا 2014 ایالت تگزاس با رشد 7/ 6 درصدی جمعیت روبهرو شده و به دومین ایالت پرجمعیت آمریکا بعد از نیویورک تبدیل شده است. در نتیجه مسوولان شهر هیوستون سهام بازار مسکن را افزایش دادند و همزمان ظرفیت خطوط مترو خود را اضافه کردند. در حالحاضر 60درصد خانهها در این شهر با قیمتی مناسب برای قشر متوسط در نزدیکی مترو قرار گرفتهاند و این در حالی است که در لسآنجلس تنها 15 درصد خانهها برای قشر متوسط قابل خرید است. همچنین در شهرهای دیگر مانند لندن و سانفرانسیسکو و نیویورک قیمت بالای مسکن توان خرید خانه را از قشر متوسط گرفته است. یکی از سیاستهای پیشرفتهای که برای تامین مسکن سریع و ارزان در هیوستون همگام با تغییرات اقتصادی به کار برده شده، جلوگیری از تقسیمبندی شهر است. یک پیمانکار شهری میتواند به راحتی بدون طی کردن روند طولانی و پرهزینه تقسیمبندیها، مجتمع مسکونی خود را در یک محله قدیمی بسازد و باعث کاهش خانههای قدیمی و تکخانواری از طریق تخریب و نوسازی این املاک شود. تنها هزینه ایجاد شده در بهروزرسانی سیستمهای فاضلاب است که باز هم نسبت به هزینه تقسیمبندیها کمتر است و خانه ساخته شده با قیمت ارزانتری عرضه میشود. مردم نیز ترجیح میدهند در این خانههای تمیز و جدید زندگی کنند در نتیجه تقاضا با عرضه در بازار برابر شده است. جلوگیری از تقسیمبندی باعث طراحیهای خلاقانه نیز شده است و در حالی که بسیاری از شهرها در حال تعمیر و بازسازی آثار قرن 19 هستند، تگزاس در جستوجوی پیدا کردن الگویی برای قرن 19 است.
مدئین، کلمبیا؛ سرمایهگذاریهای پرسود در مناطق بیبضاعت
شهرهای زیادی مانند مدئین با گسترش ساختوساز سعی در احیای بافت قدیمی شهر دارند اما تفاوت این شهر، در اجرای پروژههای پرسود در همسایگی محلات کمدرآمد و جرمخیز است. این شهر در سال 1980 محل زندگی پابلو اسکوبار یکی از مخوفترین جنایتکاران موادمخدر بود و معروف به شهر موادمخدر و کشتار شده بود اما بعد از آن مسوولان شهر پروژههای زیادی برای مدرنیزه کردن شهر انجام دادهاند. از جمله این اقدامات میتوان به راهاندازی سیستم حملونقل گونادالا که مناطق کوهستانی را با تلهکابین به مرکز شهر وصل میکند، ساخت ساختمانهای عمومی مانند کتابخانه اسپانیا و راهاندازی گروهی برای مراقبت از محلاتی که موادفروشان در آنها دست به خشونت میزنند، اشاره کرد. یکی از موفقترین پروژهها ساخت پلههای برقی روی دامنه یک کوه حدود 400 متر در یکی از محلات فقیرنشین است. این پروژه 7/ 6 میلیونی، برنده جایزه بینالمللی خلاقیت شده و باعث شده توریستهای زیادی برای بازدید به این منطقه سفر کنند. اگرچه یک پروژه پرهزینه نمیتواند باعث ارتقای اقتصاد زندگی مردم در محلات فقیرنشین شود به همین منظور دولت پروژههای زیادی را برای اتصال این محلات فقیرنشین در حال اجرا دارد و هیچ شهری بدون سازماندهی مناطق فقیرنشینش نمیتواند پیشرفت کند.
دیترویت، میشیگان؛ برداشتن خط قرمزها
شهر دیترویت در ایالت میشیگان به دلیل ورشکستگی در سال 2014 پول زیادی برای احیای تمام مناطق خود ندارد و با استفاده از این محدودیت، پیشرفت خود را از مناطق بسیار محروم با پروژه «مناطق صورتی» آغاز کرده است. ایده «مناطق صورتی» و برداشتن موانع برای گسترش شهرنشینی در مناطق محروم و نظمدهی در جهت رونق کسبوکار از پروژههایی است که مدتها است ذهن برنامهریزان را مشغول کرده است. در واقع این ایده قسمتی از پروژه «شهرسازی بیسود» است که باعث حذف خط قرمزها میشود تا تمامی مناطق با کمترین محدودیتها و کوچکترین سرمایهها بتوانند پیشرفت کنند و منتظر سرمایههای کلان و توسعههای گسترده نیستند. اجرای ایده «مناطق صورتی» مرز بین مناطق شهری را از بین برده است و به توسعهدهندگان اجازه میدهند بدون درگیر شدن در منطقهبندیهای پرهزینه، در مناطق محروم کسبو کارهایی را راهاندازی کنند تا بتوانند این مناطق را دوباره رونق ببخشند. این پروژه باعث پیشرفت پروژههای عمرانی نیز شده است. بنیاد نایت که طرحهای خلاق را حمایت میکند 75 هزار دلار کمک هزینه به سازمان برنامهریزی شهری داده است و آنها طراحان و برنامهریزان تازهکار را دعوت به همکاری کردهاند تا در چارچوبی کلی و تعریفشده به کسانی که میخواهند کسبوکار جدید یا ساختوسازی در این محلات انجام دهند کمک کنند تا در آینده سرمایهگذارانی را جذب کنند و به توسعه و سرعتبخشی پروژهها کمک کنند. در سالهای اخیر کارآفرینان و هنرمندان جوان زیادی به دلیل راهاندازی آسان کسبوکار و قیمت پایین مسکن به این شهر مهاجرت کردهاند و این نشاندهنده موفقیتآمیز بودن این پروژه است.
ونکوور، بریتیش کلمبیا؛ بهبود پیادهروها
با توجه به اینکه زندگی شهری فرصت ورزش را از شهرنشینان گرفته است، مسوولان شهری ونکوور در تلاشند که پیادهروی را جزو اولین گزینههای حمل ونقل در شهرشان قرار دهند. پیادهروهایی که نقاط شهر را قابل دسترسی، امن و لذتبخشتر میکند.
ساخت و بازسازی جادههایی که سیستم کنترل عابرپیاده هوشمند در آنها نصب شده است و جذاب ساختن پیادهروهای شهری برای عابران از جمله اقدامات صورت گرفته است. پیادهروهای مطلوب باعث شده تا عابران پیادهروی در مناطق شلوغ را ترجیح بدهند. در نتیجه در ساختمانهای مرکزی شهر ویترینهای جذابی از فروشگاهها قرار گرفته و رستورانها ایوانهایی به سوی خیابان باز کردهاند که نه تنها باعث زیباتر شدن شهر شده بلکه توسعه کسبوکار و سلامتی جامعه را تضمین میکند. این تلاشها باعث افزایش سفرهای درونشهری پیاده تا 26 درصد شده و همچنین کاهش سفرهای ماشینی تا 20 درصد، مخصوصا در مرکز شهر شده است.