پنجره، دریچه و شکافی بر دیوار و گاه سقف ساختمان، برای تهویه و تأمین نور است که ویژگی های پنجره، از جمله شکل و اندازة آن و نحوة کاربردش، بسته به شرایط اقلیمی و وضع فرهنگی هر منطقه متفاوت است . واژة پنجره از Panjara سانسکریت به معنای قفس گرفته شده و در اردو به صورت Pinjra به همین معنا آمده است. این واژه به معنای دریچة مشبک احتمالاً از قرن چهارم به بعد وارد زبان فارسی شده است و ظاهراً بعدها معنایی عام یافته و به هر نوع دریچه اعم از مشبک و غیرمشبک و با هر نوع جنس اطلاق شده است. در دورة زندیه و قاجاریه، پنجره به معنای دریچه های مشبک فلزی به کار رفته است . واژة "روزن" از "روچن" پهلوی به معنای سوراخی که از آن نور و هوا داخل اتاق می شود، پیش از پنجره در زبان فارسی رایج بوده و احتمالاً به دریچه های غیرمشبک اطلاق می شده است. در دوره های بعد، انواع خاصی از پنجره ها را به این نام خوانده اند.
واژة اُرسی نیز به نوعی پنجرة چوبی رایج در دورة زندیه و قاجاریه اطلاق می شود. همچنین واژه هایی چون پاچنگ، دارْاَفزین (پنجره هایی با صفحة مشبک چوبی ) فَخْرومَدْیَن (پنجره هایی با صفحة مشبک آجری ) در دورة زندیه و قاجاریه آمده است.
در معماری اوایل دورة اسلامی کاربرد پنجره اندک و معمولترین نوع آن ــ در سرزمین های عربی ــ کُوّه بود. کوّه دریچه ای کوچک و باریک بود که غالباً نزدیک سقف ساخته می شد. ظاهراً رعایت حریم خصوصی دیگران، از دلایل کاربرد پنجره های اندک و کوچک در معماری اسلامی بوده است. واژة کوّه نیز مانند روزن در زبان فارسی معنایی خاص یافته و امروزه تنها به پنجره هایی گفته می شود که بیشتر در مأذنه ها تعبیه می شود. واژه های نافذه، قَمَریه، قَنْدَلیه و مشربیه نیز برای انواع مختلف پنجره در دوره های بعد و در سرزمین های عربی به کار رفته است.
پنجره در قلعه ها، قصرها، مساجد و بناهای عمومی برای گسترش زاویة دید از سمت خارج گشاد و بزرگ و برای ممانعت از تابش مستقیم نور خورشید از داخل تنگ و کوچک ساخته می شد، چنانکه در قصر الزهراء عرض برخی از پنجره های قصر از داخل نیم متر و از خارج دو برابر بود. پنجرة باروهای قلاع و دژها که به مزغَل شهرت داشت، از خارج تنگ و از داخل گشاد ساخته می شد. پیداست که احداث این نوع پنجره ها تنها در دیوارهای ضخیم ممکن بود.
در معماری دورة امویان که از معماری یونانی و روم شرقی متأثر بوده است، با پنجره های مشبک در مساجد بزرگ روبرو می شویم و پنجره از این دوره به بعد است که جنبة کاربردی ـ تزیینی پیدا می کند، چنانکه قبة الصخره دارای پنجره های داخلی و بیرونی با فاصلة حدود 30،1 متر، نزدیک به سقف و با صفحات مشبکی از مرمر، شیشه های رنگین و تزیینات فراوان بوده است. مسجد جامع دمشق نیز دارای پنجره هایی در دیوار و گردنة گنبد است که با شبکه هایی از طرح های هندسی و گیاهی سنگی و گچی پوشیده شده اند همچنین مسجدجامع قرطبه (161 ـ 169) دارای گنبدی مشبک برای تأمین روشنایی فضای مسجد است.
در مسجد سامرا که در 232 در دورة عباسیان ساخته شده است، 24 پنجره در قسمت بالای دیوار قبله در زیر اِفْریز و نزدیک به سقف بنا وجود دارد. نمای خارجی این پنجره ها به صورت دریچة مستطیل باریک و تنگ است که در داخل به ابعاد بزرگتر ختم می شود. این پنجره ها با قوس های دندانه ای دالبری که قاب مستطیل شکلی دور تا دور آنها را فرا گرفته است، تزیین شده اند. دیوارهای خارجی مسجد ابن طولون در قاهره (263ـ265) هم با طاقنماهای مدور پنجره دار تقسیم بندی شده است. در تزیینات گچی دیوارها، هلال ها و پنجره های این مسجد از روش قالبگیری و برش مایل در کنده کاری چوب و تکرار یک طرح استفاده شده است.
در معماری مصر دورة فاطمی پنجره های معروف به قمریّه و قندلیه اهمیت ویژه ای دارد. این پنجره ها پوشش هایی از سنگ یا گچ مشبک یا چوب خراطی شده با شیشه های رنگین دارند. پنجره های قندلیه به دو صورت بنا می شد: در پنجره های قندلیة ساده، یک جفت پنجرة مستطیلی با دو آستانة مستوی یا قوسی ، به نام پنجره های دوقلو، در کنارهم ساخته می شد و دربالای هریک پنجره ای دایره یا بیضی شکل، به نام قمریّه ، تعبیه می گردید. در پنجره های قندلیة مرکب بیش از دو پنجره، با قوس یا بدون قوس، در کنار هم ساخته می شد و در بالای آنها پ